هارمونی جدید در خاورمیانه
تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۲۲۰۱۱
رز هریسن و الکسی وطنخواه در مجله فارنپالیسی نوشتهاند که پس از توافق تهران و ریاض، آگاهی منطقهای در حال شکلگیری است؛ دقیقا به همان معنایی که کشورهای جنوب شرق آسیا در دهه۱۹۶۰ تجربه کردند. در آن سالها جنوب شرق آسیا به این نتیجه رسید که بدون همکاری بازیگران منطقهای رشد اقتصادی در دسترس نخواهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه «دنیای اقتصاد» نوشت: فارن پالیسی در یادداشتی به امکان حرکت خاورمیانه به سمت ثبات اشاره کرد و نوشت: دولتهای منطقه به جای رقصیدن به ساز بیگانگان اکنون براساس منافع ملیشان معامله میکنند. رز هریسون عضو ارشد موسسه خاورمیانه و هیات علمی دانشگاه پیتسبورگ و الکس وطنخواه مدیر برنامه ایران در انستیتو خاورمیانه ۲۶ ژوئن در این یادداشت مشترک نوشتند: در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی برای کشورهای جنوب شرقی آسیا مشخص شده بود که بدون همکاری با یکدیگر نمیتوانند از نظر اقتصادی رشد کنند. آنان همچنین دریافتند که بدون همکاری با یکدیگر قادر به تامین امنیتشان نخواهند بود. به همان اندازه رویدادهای تحولآفرین در منطقه و جهان در شکلگیری آسهآن مهم بودند. با شدت گرفتن جنگ در ویتنام و افزایش نگرانیها در مورد گسترش کمونیسم، اقتصادهای ضعیف تهدیدی برای مشروعیت دولتها در سراسر جنوب شرقی آسیا بودند. در آن زمان بریتانیا در آستانه خروج از منطقه قرار داشت. در سطح جهانی دو دهه بعد جنگ سرد پایان یافت. این عوامل به شکلگیری و سپس گسترش عضویت اعضای تازه در آسهآن کمک کرد.
تنشزداییهای اخیر نشان میدهند که آگاهی منطقهای مشهود در جنوب شرقی آسیا در دهه ۱۹۶۰ میلادی ممکن است در خاورمیانه در حال تکرار باشد. گفتوگوهای ایران و عربستان سعودی در آوریل ۲۰۲۱ در بغداد آغاز شد، سر از مسقط عمان درآورد و در نهایت به پکن رسید و در آنجا توافقی حاصل شد که نویدبخش تداوم است. مانند تحولات جنوب شرقی آسیا در سال ۱۹۶۰ میلادی اکنون در خاورمیانه و جهان نیروهایی در حال کار هستند که میتوانند باعث کاهش شک و تردید ما شوند.
یکی از مضامین لحظه حاضر این است که کشورهای خاورمیانه به جای رقصیدن با آهنگ بیگانگان بر اساس منافع ملی خود معامله میکنند. این استقلال به دلیل رقابت قدرتهای بزرگ در منطقه است. با تشدید رقابت بین قدرتهای بزرگ، قدرتهای منطقهای گزینههای بیشتری دارند. آنها بیشتر به عنوان عوامل آزاد عمل میکنند تا متحدان متعهد قدرتهای جهانی.برای مثال، عربستان سعودی استقلال قابلتوجهی از ایالات متحده در موضوعاتی از سیاست انرژی گرفته تا رویکردشان نسبت به جنگ روسیه در اوکراین از خود نشان میدهد. ایران نیز با توجه به نقش خود در تامین پهپادها برای جنگ روسیه و اوکراین اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده است. بهرغم آنکه ایالات متحده از خاورمیانه خارج نمیشود، متحدانش در خلیج فارس اعتبار آن کشور را به عنوان یک ضامن و شریک امنیتی زیر سوال بردهاند.
این وضعیت باعث میشود که آنان نهتنها از ایران دورتر نشوند بلکه به ایران در مقایسه با گذشته نزدیکتر شوند. آخرین ضربه برای عربستان سعودی حملات پهپادی در سال ۲۰۱۹ به دو پالایشگاه نفت ابقیق و خریص متعلق به شرکت دولتی آرامکو بود. تصور میشد که این حملات کار تهران است با وجود این، «دونالد ترامپ» رئیسجمهور وقت ایالات متحده بهرغم تظاهر مداوم رویکرد خصمانهشان در قبال تهران، واکنش چندانی نشان نداد. برای سعودیها پایان دکترین کارتر(تعهد ایالات متحده برای استفاده از زور به منظور دفاع از منافع ملی خود در خلیج فارس)، ثابت شده بود. این تحول بدون شک سعودیها را به سمت آمادگی برای مذاکره با ایران سوق داد. تا سال ۲۰۲۱ میلادی امارات متحده عربی و عمان نیز برای گسترش گفتوگوهای خود با ایران در تلاش بودند.
در واشنگتن این باور وجود دارد که خاورمیانه بدون دخالت ایالات متحده نمیتواند به ثبات دست یابد. با وجود این، در شرایط کنونی روشن شده که انگیزه اولیه برای ایجاد ثبات باید از سوی قدرتهای منطقهای باشد.
همان طور که حرکتهای اخیر به سمت گفتوگو نشان میدهند این دیدگاه در منطقه وجود دارد که ثبات و کاهش تنش از جنگهای داخلی در یمن و سوریه گرفته تا مشکلات لبنان و عراق مستلزم همکاری بین بازیگران منطقهای با یا بدون نقشآفرینی ایالات متحده است.نقش دیپلماتیک جدید چین در خاورمیانه عامل دیگری است که میتواند به حفظ روند کاهش تنش کمک کند. پکن از رویکرد ایالات متحده برای ایجاد توازن قوای فراساحلی علیه ایران از طریق عربستان سعودی و اسرائیل اجتناب میورزد و چنین رویکردی را تشدیدکننده تنش قلمداد میکند. در عوض، چین رویکرد خنثیتری نسبت به درگیریهای منطقهای اتخاذ میکند با این فرض که به جای دامن زدن به تنشها باعث ایجاد آرامش میشود.چند منبع ایرانی نقش حیاتی نوظهور چین را به عنوان یک ثباتبخش منطقهای برجسته ساختهاند.
رسانههای دولتی ایران گزارش دادند که پس از حمله به تاسیسات نفتی عربستان در سال ۲۰۱۹ میلادی چین به تهران هشدار داد که چنین اقداماتی منافع آن کشور را تضعیف میکند، زیرا سیاست امنیت انرژی پکن مبتنی بر واردات بدون مانع نفت عربستان و خلیج فارس است. پکن بزرگترین شریک تجاری ایران و عربستان سعودی است اگرچه تجارت چین و عربستان حدود شش برابر بیشتر از تجارت چین و ایران است. با توجه به اینکه چین نیمی از نفت خود را از خلیج فارس دریافت میکند امنیت انرژی آن کشور ایجاب میکند که سیاستهایی را اتخاذ کند که احتمال درگیری بین ایرانیها در تهران و سعودیها در ریاض را کاهش دهد. باید دید که آیا چین اراده سیاسی و سنگینی برای کمک به ایران و عربستان سعودی به منظور پیگیری یکپارچگی اقتصادی دارد یا خیر؛ چیزی که قاره اروپا در پایان جنگ جهانی دوم شاهد آن بود. این یک آزمون بزرگ برای چین خواهد بود.
شاید اقدامات دیپلماتیک چین در خاورمیانه بتواند واشنگتن را نیز به سمت دیپلماسی سوق دهد. اقدامات چین ممکن است به عنوان انگیزهای برای صحبتهای اخیر درباره توافق غیررسمی بین ایران و ایالات متحده در مورد موضوع هستهای باشد. کاخ سفید اکنون باید با روایت چین به عنوان یک نیروی صلحطلب و ایالات متحده به عنوان جنگافروزی که صرفا میخواهد به خاورمیانه سلاح بفروشد مقابله کند. ریاض در کوتاهمدت بیشترین سود را از مشارکت چین خواهد برد. اگر چین بتواند بر تهران فشار بیاورد تا انصارالله یمن را مجبور به دستیابی به توافق سیاسی با عربستان سعودی کند و تهدید به هدف قرار دادن زیرساختها، برنامههای تجاری و اقتصادی عربستان را متوقف کند در آن صورت عربستان سعودی پیروز میدان خواهد بود.
ازسرگیری دیپلماسی مزیت دیگری نیز برای ریاض دارد: در صورت درگیری نظامی بین ایران و ایالات متحده یا ایران و اسرائیل احتمال آنکه عربستان سعودی به هدفی برای اقدام تلافیجویانه تبدیل شود بسیار کاهش یافته است. برد تهران این است که توافق با ریاض ممکن است عربستان سعودی را از اسرائیل دور کند. نکته مهمتر آنکه این توافق دست کم میتواند نشاندهنده دوره جدیدی از «صلح سرد» بین تهران و ریاض باشد که طی آن هر دو طرف دخالت در امور داخلی یکدیگر را متوقف میکنند. هر دو طرف این وعده عدممداخله را محوری میدانند؛ پیامی که در سفر ۱۷ ژوئن توسط «فیصل بن فرحان آل سعود» وزیر امور خارجه عربستان به تهران تکرار شد.این محاسبات در حال تغییر نهتنها بازتابدهنده تغییر واقعیتها در سطح منطقهای و جهانی است، بلکه ناشی از فشارهایی است که نخبگان حاکم بر ایران و عربستان سعودی در سطح محلی با آن مواجه هستند.
در مورد عربستان سعودی دستور کار «محمد بنسلمان» ولیعهد آن کشور تحول عظیم جامعه عربستان است. فراتر از هر چیز رهبری در ریاض متقاعد شده که بهترین استراتژی ملی برای آینده آن کشور راهبردی است که بر توسعه اقتصادی داخل تمرکز کند از جمله تعهد به پلتفرم چشمانداز ۲۰۳۰ ولیعهد عربستان سعودی. از سوی دیگر، با روی کار آمدن رئیسی ایران هیچ راهی برای خروج از بنبست خود با واشنگتن نمیدید. در عوض ایران به این نتیجه رسید که باید به دنبال سیاست تازهای در قبال رقبای عرب خود باشد تا تحریمهای آمریکا را دور بزند. سیاستگذاران در تهران به فایده همسایگان نزدیک به عنوان مجرای تجارت جهانی پی بردند. این گونه بود که امارات، عراق و عمان اخیرا به عنوان بزرگترین شرکای تجاری ایران مطرح شدهاند. تهران دست کم امیدوار است که تنشزدایی با ریاض از حجم اقدامات ضد ایرانی سعودیها از جمله حمایت مالی آن کشور از عملیات رسانههای مخالفان نظام سیاسی ایران بکاهد.
ثبات منطقهای پایدار میتواند از سهگانه نیروهای محلی، منطقهای و جهانی که در یک جهت حرکت میکنند سود ببرد. یکی از مواردی که باید به آن توجه داشت این است که آیا توافقنامه ابراهیم و نزدیکی ایران و عربستان مکمل یکدیگر خواهند بود یا در تضاد با هم قرار خواهند گرفت. بهرغم آنکه احتمال کمی وجود دارد که هرگونه همکاری رسمی بین اسرائیل و ایران وجود داشته باشد؛ این احتمال وجود دارد که توافق ابراهیم به موازات نزدیکی عربستان سعودی و ایران اجرا شود. مهم این است که آیا عربستان سعودی در نهایت به توافقنامه ابراهیم خواهد پیوست یا خیر. در حالی که خوب است انگیزههای پشت سر عادیسازی روابط اخیر ایران و عربستان سعودی را زیر سوال ببریم و اراده سیاسی دو کشور را برای تنشزدایی آزمایش کنیم، بدبینی میتواند ما را از دیدن احتمال آیندهای بهتر برای این منطقه نابینا سازد.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: ایران
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: ایران ایران و عربستان سعودی جنوب شرقی آسیا ایالات متحده خلیج فارس منطقه ای سعودی ها آن کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۲۲۰۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا در انتظار چراغ سبز اسرائیل!
به گفته مقامات آمریکایی، عربستان سعودی و ایالات متحده در حال نهایی کردن جزئیات یک توافق مهم برای تقویت تجارت و دفاع دوجانبه هستند، اما اگر عربستان و اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار نکنند، توافقی حاصل نخواهد شد.
به گزارش جماران، سی ان ان در تحلیلی در این باره مینویسد:
یک معاهده دفاعی، ائتلاف امنیتی هفت دههای بین عربستان سعودی و ایالات متحده را مستحکم و آنها را هر چه بیشتر به یکدیگر نزدیک میکند، زیرا دشمنان ایالات متحده مانند ایران، روسیه و چین به دنبال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه هستند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، مدتهاست که به دنبال روابط با عربستان سعودی است، زیرا این اقدام میتواند در سراسر جهان اسلام تاثیر خود را بگذارد.
متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز پنجشنبه گفت که ایالات متحده در حال مذاکره برای یک قرارداد بزرگ شامل سه جزء است.
مولفه اول شامل بستهای از توافقات بین آمریکا و عربستان سعودی، مولفه دیگر عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل و مولفه سوم تشکیل کشور فلسطین است.
به گفته سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این سه با هم مرتبط هستند و هیچ کدام بدون دیگران جلو نمیروند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در یک میزگرد در کنفرانس اقتصادی این هفته در ریاض گفت: برای اینکه عادی سازی بین عربستان سعودی و اسرائیل محقق شود، باید مسیری برای تشکیل کشور فلسطین و «آرامش در غزه» وجود داشته باشد. به نظر من کاری که عربستان سعودی و ایالات متحده با هم در زمینه توافقات خود انجام داده اند، به طور بالقوه به اتمام نزدیک است، اما برای پیشبرد عادی سازی دو چیز لازم است: آرامش در غزه و مسیری معتبر به سوی یک کشور فلسطینی.
وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد، در حاشیه این مجمع، بلینکن با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی (MBS) دیدار کرد تا در مورد این توافق گفتگو کند. کارشناسان، پیمان عربستان و آمریکا را «مجموعهای جامع از تفاهمات» توصیف میکنند که شامل تضمینهای امنیتی، اقتصادی و فناوری برای سعودی و همچنین حمایت از برنامه هستهای غیرنظامی این کشور میشود.
انتظار میرود این توافق عادیسازی از توافقنامه ابراهیم، مجموعهای از معاهدههایی که چهار کشور عربی اسرائیل را در سال ۲۰۲۰ به رسمیت شناختند و تقاضای دیرینه اعراب برای تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی به عنوان پیششرط به رسمیت شناختن اسرائیل را نادیده گرفتند الگوبرداری شود.
محمد بن سلمان پیشتر گفته بود که توافق با اسرائیل «بزرگترین توافق تاریخی از زمان جنگ سرد» خواهد بود. در سال ۲۰۲۱، نتانیاهو این توافق را اینگونه توصیف کرد که اسرائیل را قادر میسازد «دکترین قدیمی و خطرناک سرزمین در ازای صلح را جایگزین کند و صلح را در ازای صلح به ارمغان آورد، بدون اینکه اسرائیل حتی یک سانتیمتر از دست بدهد».
از آن زمان، دولت بایدن عادی سازی اسرائیل و عربستان را در مرکز سیاست خاورمیانهای خود قرار داده است. ایالات متحده و عربستان سعودی در سال ۲۰۲۳ به گفتگوها درباره این پیمان ادامه دادند و انتظار میرفت که بلینکن در ۱۰ اکتبر سال گذشته به ریاض برود تا درباره جزئیات آن صحبت کند، این تاریخ درست سه روز قبل از حمله حماس به اسرائیل بود که عملا این توافق را به تاخیر انداخت.
تحلیلگران میگویند که حمله بعدی اسرائیل به غزه که این منطقه را ویران کرده و بیش از ۳۴۰۰۰ فلسطینی را کشته، ممکن است پارامترهای توافق را برای عربستان سعودی تغییر داده باشد. اکنون پذیرش بخشی که خواستار مسیری «غیرقابل بازگشت» به سوی تشکیل یک کشور فلسطینی است، کلید اصلی بخش عادی سازی توافق گستردهتر خواهد بود.
نتانیاهو بارها چشم انداز تشکیل کشور مستقل فلسطینی را رد کرده و استدلال میکند که این امر به امنیت اسرائیل آسیب میزند و بر ادامه جنگ غزه تا زمانی که حماس از بین برود، مصمم است.
تحلیلگران میگویند که این موانع ممکن است منجر به تلاش عربستان برای بستن توافق دوجانبه بدون جزء عادی سازی توافق شود. اما چنین رویکردی با موانع بزرگی روبرو خواهد شد. سناتور جمهوری خواه لیندسی گراهام در این باره میگوید: توافقی که تعهد نظامی قاطعانه ایالات متحده به امنیت عربستان سعودی را بدون مولفه عادی سازی ایجاد میکند، بعید است از کنگره آمریکا عبور کند.
اگر توافقنامه دفاعی متقابل در قالب یک معاهده مورد مذاکره قرار گیرد، برای الزام آور شدن نیاز به ۶۷ رأی در سنا دارد. گراهام در پاسخ به گزارشهایی مبنی بر تصمیم عربستان سعودی گفت: بدون عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان و اطمینان از تامین نیازهای امنیتی اسرائیل در مورد پرونده فلسطین، رای بسیار کمی برای توافق دفاعی متقابل بین ایالات متحده و عربستان سعودی وجود خواهد داشت.
کارشناسان میگویند که شاید بایدن بتواند با الگوبرداری از توافقنامه امنیتی دیگری که سال گذشته با بحرین امضا کرد، کنگره را برای رسیدن به توافق دور بزند. به گفته فراس مکساد، کارشناس ارشد و مدیر توسعه استراتژیک در موسسه خاورمیانه در واشنگتن دی سی، مسیر دیگری وجود دارد که حول توافقنامه یکپارچگی و رفاه امنیت جامع که دولت بایدن در سپتامبر ۲۰۲۳ با بحرین امضاء کرد، الگوبرداری شده است. متن این پیمان صراحتاً بیان میکند که ممکن است از طرفهای دیگر برای پیوستن دعوت شود.
با این حال، هیچ نشانهای مبنی بر اینکه دولت بایدن برای تصویب توافق دوجانبه با عربستان سعودی، کنگره را دور بزند، وجود ندارد. برای عربستان سعودی، توافق دوجانبه با ایالات متحده یک پیروزی بزرگ خواهد بود، که نشان دهنده پایان دورانی است که بایدن به دنبال تضعیف محمد بن سلمان به اتهام دست داشتن در قتل جمال خاشقجی، ستون نویس واشنگتن پست در کنسولگری سعودی در استانبول بود.
برخی کارشناسان معتقدند که این توافق همچنین «سلطه آمریکا را در خاورمیانه برای نسلها تثبیت میکند و چالش رو به رشد چین و روسیه را کمرنگ میکند.» محمد بن سلمان مشتاق تقویت سیستم دفاعی عربستان و تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان به دور از هیدروکربن است، زیرا او یک سیاست اقتصادی بلندپروازانه به نام چشم انداز ۲۰۳۰ را دنبال میکند. پادشاهی سعودی دارای یک برنامه هستهای غیرنظامی نوپا است که ولیعهد مایل به توسعه آن با حمایت ایالات متحده است.
به گفته کارن یانگ، محقق ارشد پژوهشی در مرکز دانشگاه کلمبیا، عربستان سعودی مایل است با ایالات متحده معامله کند و این احتمالاً بهترین زمان در دوران دولت بایدن برای کمک به برخی از مسائل مهم در کنگره نظیر سیاست جهانی انرژی است.
یکی دیگر از نقاط سخت در حمایت ایالات متحده از چنین برنامه ای، مخالفت آمریکا با غنی سازی محلی اورانیوم در داخل خاک کشورها است، غنی سازی یک جزء کلیدی برای تولید انرژی هستهای است که میتواند برای تولید سلاحهای هستهای نیز استفاده شود. عربستان سعودی از نظر ذخایر اورانیوم غنی است و اصرار دارد که بتواند آن را در داخل غنی سازی کند. در صورت تحقق چنین مسئلهای این برای یک کشور عربی برای اولین بار خواهد بود. برای مثال، امارات متحده عربی همسایه، اورانیوم غنی شده را برای نیروگاههای هستهای خود وارد میکند.
روز چهارشنبه، سناتور دموکرات، اد مارکی، رئیس مشترک گروه کاری تسلیحات هستهای و کنترل تسلیحات، از دولت بایدن خواست اطمینان حاصل کند که ریاض از غنیسازی و بازفرآوری مواد هستهای خودداری میکند. او در بخشهایی از سخنان خود به اظهارات قبلی محمد بن سلمان استناد کرد که گفته بود عربستان سعودی در صورت حرکت تهران به سمت سلاح هستهای در این مسیر گام خواهد گذاشت. وی گفت: مسیر صلح خاورمیانه نباید شامل چشم انداز عربستان سعودی مجهز به سلاح هستهای باشد که منافع آمریکا، متحدان و شرکای خود را در سراسر منطقه تضعیف کند.
پیمان عربستان سعودی و آمریکا دو کشور را موظف میکند که برای بازدارندگی و مقابله با هرگونه تجاوز خارجی با یکدیگر همکاری کنند، اما به این تعهد جنبه معاهده رسمی نمیدهد.
زمانی که شرایط سیاسی اجازه دهد، هنوز جایی برای یک توافق امنیتی چندجانبه که در نهایت شامل اسرائیل، بحرین، ایالات متحده و دیگران باشد، وجود خواهد داشت. انتخاب با اسرائیل خواهد بود که چه زمانی آماده پاس دادن توپ به سمت تشکیل کشور مستقل فلسطین باشد.